بغض (مفرداتنهجالبلاغه)بُغْض (به ضم باء و سکون غین) یکی از مفردات نهج البلاغه، ضدّ حُبّ و دوست داشتن به معنای کینه و دشمنی میباشد که حضرت علی (علیهالسلام) در رابطه با بدترین و مبغوضترین مردم، از این واژه استفاده نموده است. ۱ - مفهومشناسیبُغْض (به ضم باء و سکون غین)، به معنای کینه و دشمنی، میباشد. چنانکه در اقرب الموارد آمده است: بغض ضدّ حب و بغضاء و بغضه شدّت دشمنی است. بههمین جهت راغب در مفردات میگوید: «آن تنفّر نفس است از شیء بر خلاف حبّ، که میل نفس به شیء است.» ۲ - کاربردهاامام (صلواتاللهعلیه) در خصوص بدترین مردم فرموده است: «انّ ابغض الخلائق الی الله رجلان رجل وکله الله الی نفسه فهو جائر عن قصد السبیل... و رجل قمش جهلا موضع فی جهّال الامّة...؛ مبغوضترین مردم به خدا دو مرد هستند، مردی که خدا او را به سرش رها کرده و از راه راست خارج شده... و مردی که شیء مجهول و نامعلوم را جمع آورده که در میان جاهلان گسترش مییابد.» همچنین در بیانی دیگر میفرماید: «لو ضربت خیشوم المومن بسیفی هذا علی ان یبغضنی ما ابغضنی و لو صببت الدنیا بجماتّها علی المنافق علی ان یحبّنی ما احبّنی؛ اگر با این شمشیرم از بیخ بینی مؤمن بزنم که مرا دشمن دارد، دشمن نخواهد داشت و اگر همه دنیا را پیش منافق بریزم که مرا دوست دارد، دوست نخواهد داشت.» ۳ - تعداد کاربرداین واژه با مشتقاتش ۲۸ بار در «نهج البلاغه» آمده است. ۴ - پانویس۵ - منبعقرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «بُغض»، ص۱۴۷-۱۴۶. |